دكتر عليآبادي دادستان كل سه روز قبل درمنزل خود به يكي از دوستانش اظهار داشته در حدود دو سال قبل فرمانفرمائيان در جاده پهلوي چون در حال مستي اتومبيل ميرانده است مرتكب قتل چهار نفر كارگر كه در كنار جاده منتظر اتوبوس بودهاند ميشود اين شخص مايل بوده در دادگستري، مجازات او فقط دو ماه زندان قابل خريد تعيين شود كه اصولاً زنداني هم نشده و بنام اينكه تقصير متوجه مقتولين است او را از مجازات قانوني معاف دارند.
عليآبادي اضافه كرده من زير بار توصيهها و فشاري كه از خارج به من وارد ميشد نرفتم و اين شخص متوسل به والاحضرت اشرف پهلوي گرديد. چند بار از طرف والاحضرت اشرف به من پيغام فرستاده شد كه اين پرونده را به نفع فرمانفرمائيان مختومه سازم من زير بار نرفتم و روزي والاحضرت مرا احضار فرمودند كه به كاخ ايشان رفته و در خصوص اين پرونده با من مذاكره نمايند. من چون نميخواستم نظر والاحضرت را رد كنم و در عين حال مايل نبودم خون بيگناهان پايمال شود، به نام اينكه صبحها در دادگستري كار دارم و بعدازظهرها در دانشگاه درس ميدهم از رفتن به حضور والاحضرت خودداري كردم و همين امر موجب شد با سعايت عليه من نزد مقام سلطنت مرا كه عاليترين مقام قضائي را در اختيار داشتم به گناه طرفداري از مظلومين از كار بركنار كردند.
دكتر عليآبادي اضافه نموده هر يك از مقامات متنفذ مملكت كه مرتكب اعمال اخلاقي ميشوند با واسطههايي پاي خاندان سلطنت را به ميان ميكشند تا از نفوذ دربار براي صدور آرائي در دادگستري به نفع خويش استفاده كنند و اگر قاضي به پيروي از عدالت زيربار اين اعمال نفوذها نرود به او تهمت سياسي ميزنند و دردسرهايي براي او ايجاد ميشود و اگر قضات جوان انتقادي از دربار دارند ناشي از اعمال نفوذ بعضي از افراد خاندان سلطنت است وگرنه عموماً نسبت به شخص شاهنشاه دلبستگي و علاقهمندي كاملي دارند.
روي پرونده م و جلد 7 طي شماره 21435 / 322 ـ 26/4/43 به سازمان امور همگاني ارسال شده روي پرونده دكتر احمد عليآبادي فرزند فتح الله بايگاني شود. 28/6/43
رئيس بخش 322ـ رشيدي
گيرندگان: سازمان امور همگاني ساواك جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضي.
عليآبادي اضافه كرده من زير بار توصيهها و فشاري كه از خارج به من وارد ميشد نرفتم و اين شخص متوسل به والاحضرت اشرف پهلوي گرديد. چند بار از طرف والاحضرت اشرف به من پيغام فرستاده شد كه اين پرونده را به نفع فرمانفرمائيان مختومه سازم من زير بار نرفتم و روزي والاحضرت مرا احضار فرمودند كه به كاخ ايشان رفته و در خصوص اين پرونده با من مذاكره نمايند. من چون نميخواستم نظر والاحضرت را رد كنم و در عين حال مايل نبودم خون بيگناهان پايمال شود، به نام اينكه صبحها در دادگستري كار دارم و بعدازظهرها در دانشگاه درس ميدهم از رفتن به حضور والاحضرت خودداري كردم و همين امر موجب شد با سعايت عليه من نزد مقام سلطنت مرا كه عاليترين مقام قضائي را در اختيار داشتم به گناه طرفداري از مظلومين از كار بركنار كردند.
دكتر عليآبادي اضافه نموده هر يك از مقامات متنفذ مملكت كه مرتكب اعمال اخلاقي ميشوند با واسطههايي پاي خاندان سلطنت را به ميان ميكشند تا از نفوذ دربار براي صدور آرائي در دادگستري به نفع خويش استفاده كنند و اگر قاضي به پيروي از عدالت زيربار اين اعمال نفوذها نرود به او تهمت سياسي ميزنند و دردسرهايي براي او ايجاد ميشود و اگر قضات جوان انتقادي از دربار دارند ناشي از اعمال نفوذ بعضي از افراد خاندان سلطنت است وگرنه عموماً نسبت به شخص شاهنشاه دلبستگي و علاقهمندي كاملي دارند.
روي پرونده م و جلد 7 طي شماره 21435 / 322 ـ 26/4/43 به سازمان امور همگاني ارسال شده روي پرونده دكتر احمد عليآبادي فرزند فتح الله بايگاني شود. 28/6/43
رئيس بخش 322ـ رشيدي
گيرندگان: سازمان امور همگاني ساواك جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر